دیگه من دوستت ندارم 
                          
                               تو برو از روزگارم





تو نخند به گریه من
من به تو شوقی ندارم

نظرات 6 + ارسال نظر
محمد جمعه 6 آذر‌ماه سال 1383 ساعت 03:05 ب.ظ http://www.rayanote.persianblog.com

سلام ستاره جونم
من محمدم اگه به بلاگم سر بزنی خوشحال میشم.
قربانت
محمد

آرش جمعه 6 آذر‌ماه سال 1383 ساعت 03:20 ب.ظ http://lonely-tree.blogspot.com

دورود بر شما دوست گرامی از وبلاگتون خوشم اومد
وبلاگ من وبلاگیه با قسمت های مختلف و
خوشحال میشم اگه با هم تبادل لینک داشته باشیم
و با هم بیشتر در تماس باشیم،ارادتمند شما،آرش
http://lonely-tree.blogspot.com
yahoo id: arash_javadian2000
ایمیل:
arash_moody@yahoo.com
اگر اقدامی کردی من را از طریق ایمیل یا راه دیگری مطلع کن

خوشحال میشم اگر از وبلاگ من دیدن کنی و شما را در لیست دوستان خودم داشته باشم

http://lonely-tree.blogspot.com

ابوالفضل جمعه 6 آذر‌ماه سال 1383 ساعت 09:49 ب.ظ http://mangozsahteman.persianblog.com

سلام خوبی ستاره جان چیزی شده ؟ نگران شدم

بابک جمعه 6 آذر‌ماه سال 1383 ساعت 11:56 ب.ظ

تو که می‌دانی باران می‌بارد، تو که می‌دانی زیر باران خیس می‌شوی، تو که می‌دانی..... ای کبوتر من، ای ستاره در کهکشان من، چرا تنها؟ آخر چرا تنها زیر باران....؟! ( می‌دونی احساس می‌کنم دنیا داره رو سرم خراب میشه.... نمی‌دونم چرا.....می‌دونی؟ آره می‌دونی.... دنیا داره خراب میشه رو سرم.....)

سهیل یکشنبه 8 آذر‌ماه سال 1383 ساعت 09:14 ب.ظ http://loveyou.blogsky.com

سلام خوبی خیلی ممنون که اومدی نظر خوشگلت هم خودنم ولی راستشو بخوای منم همین مشکل رو داشتم ولی نه به صورت هاد . من خیلی وقته می خوام با یه فرشته دوست بشم ولی دیگه کسی به کسی اعتماد نمی کنه .تو دانشگاه وقتی ساعت از دختر ها می پرسی با نگاهی عصبانی برمی گردن و میرن اصلا جوابت هم نمی دن . یا امثال اینها . راستی نمایشگاه خوش گذشت . منم هر چی میگم بیشترش درددل خودمه به هر حال به امید روزی که دختر ها و پسر ها از هم فرار نکنن . خود تو وقتی می خوای سوار ماشین بشی سوار ماشین بشی اطمینان می کنی با ماشینی بری که راننده اون یک پسر جوان باشه ؟ فکر نکنم به هر حال بدنیست بعضی موقع ها از این بحث ها کرد . ببینم تو دوست پسر داری ؟ منظورم اینه که با کسی دوست هستی . اگه نباشی می دونی که چی به روزگار کسی می گذره که این حالت رو داره . بدبختانه جوانان ما به خاطر ندونم کاری سریع با کسی دوست می شن که طرف خراب از آب درمی آد و به کلی روحیه طرف رو داقون می کنه . یا شایدم از روی خجالت کار انجام داده شده دست به خودکشی بزنه . خود منم بعضی موقع ها افسردگی شدید به سراقم اومده بعدش که فکرشو کردم دیدم اون موضوع اصلا اهمیتی نداشته که من بخوام خودمو از بین ببرم . مثلا همین خواهر دامادمون چند سال پیش با من خیلی صمیمی بود همسن منه فکر می کردم به من علاقه مند شده ولی بعد از چند سال فهمیدم که یواش یواش از من دوری می کنه و یا عکس هایی که دسته جمعی بوده رو به من گفته از کامپیوترم پاک کنم یا امسال این ولی از همه بدتر روزی بود که من اونو با یک پسر دست تو دست هم دیدم . خیلی ناراحت شدم داشتم افسرده می شدم ولی به خودم گفتم آقا سهیل غصه نخور دنیا نیک و بد داره . ببخشید اگه سرتو درد اووردم . امیدوارم جامعه ای خوب داشته باشیم . قربان تو . داداشی کوچک تو سهیل ؟ راستی عضو ارکات نیستی ؟ اگه هستی منم اد کن سهیل شهاب مرسی

سورئالیست سه‌شنبه 10 آذر‌ماه سال 1383 ساعت 09:31 ب.ظ http://persiansurrealist.blogspot.com

چشماتو ببند.........
آرووم بخواب...گریه هم نکن.........

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد