شبامون آئینه بیداری شدن روزامون ساکت و تکراری شدن
همه درها رو به دیوار وامیشن لحظه ها لحظه بیداری شدن
نگاه کن از اون بالا با تو هستم ای خدا
چرا با هم یکی نیستن آدما چرا دیوار بلنده بین ما
چرا......چرا چرا.....چرا چرا
لبا معصومه و ماتم میاره واسه موندن دیگه جایی نداره
چرا......چرا چرا.....چرا چرا
آسمون رنگ گل لاله گرفته مهربونی قهر صد ساله گرفته
جای شادی رو دیگه ناله گرفته
چرا......چرا چرا....چرا چرا
میگن عاشقی دروغه و دوست داشتن واقعی ، پس بین دروغ تا واقعیت راهی نمی تونه باشه !!!
توی این راه هم اگه راهی باشه باید یارت کسی باشه که بتونه این راه را طی کنه و خسته نشه
اول سلام ... بعدش اینکه با اجازه یه لینک از وبلاگت به وبلاگم دادم...این کوتاهی از ما ست چرا خدا...من سعی میکنم دنیام بسازم ..خندهای گمشدمو پیدا کنم ...دوستامو ... میدونم یه روز پیداش میکنم...پیدا
سلام ستاره عزیزم
علتش رو همه میدونن و جواب این چراها رو همه تو آستین دارن. همیشه سلامت باشی عزیزم...
دوست دارت الکس تکین ... مسافر....... پاییز
بهتر بود وقتی شعر منو بر میداشتی یه نظر میدادی و اجازه میگرفتی ولی مهم نیست این شعرو زمانی که از مادر متولد شدم صدایی در گوشم طنین انداخت که.....
سلام دوست عزیز
وب جالب و زیبایی داری
من به وبتون لینک دادم خوشحال میشم شما هم به من لینک
بدید
اسم لینک : جادوهای ویندوز ممنونم
هر کس میگه عاشقم یا دوست دارم دروغی بیش نیست عشق کلمهای مقدس است که شده تیکه کلامه همه ............
ستاره جان وب لاگتون زیبا بود لذت بردم
موفق باشی برام e_mail بزن
bey