مگذار که عشق ، به عادتِ دوست داشتن تبدیل شود !

 

مگذار که حتی آب دادنِ گلهای باغچه ، به عادتِ آب دادنِ گلهای باغچه بدل شود !

 

عشق ، عادت به دوست داشتن و سخت دوست داشتنِ دیگری نیست ، پیوسته نو کردنِ خواستنی ست که خود پیوسته ، خواهانِ نو شدن است و د گرگون شدن.

 

تازگی ، ذاتِ عشق است و طراوت ، بافتِ عشق . چگونه می شود تازگی و طراوت را از عشق گرفت  و عشق  همچنان عشق بماند ؟

 

عشق، تن به فراموشی نمی سپارد ، مگر یک بار برای همیشه .

 

جامِ بلور ، تنها یک بار می شکند . میتوان شکسته اش را ، تکه هایش را ، نگه داشت . اما شکسته های جام ،آن تکه های تیزِ برَنده ، دیگر جام نیست .

 

احتیاط باید کرد . همه چیز کهنه میشود و اگر کمی کوتاهی کنیم ، عشق نیز .

 

بهانه ها جای حسِ عاشقانه را خوب می گیرند......................




 

نظرات 16 + ارسال نظر
[ بدون نام ] یکشنبه 5 مهر‌ماه سال 1383 ساعت 11:51 ق.ظ http://nikkar.blogsky.com

هم وطن

هم وطن

برخیز وبرکن تخت انیرانی را

از شما خواهش دارم را به همگان اعلام کنید

وعده ما : امروز ساعت ۵:۰۰ تا شب جلو درب اصلی دانشگاه تهران و در سایر شهرستانها جلو درب دانشگاه آن شهر

درود بر تو

برخیز

برخیز که دشمنان میمیرند و ایران آزاد میشود

علی یکشنبه 5 مهر‌ماه سال 1383 ساعت 11:58 ق.ظ http://www.iranwama.blogsky.com

مگذار که دروغ و عشق برایم تکراری شود....

بابک یکشنبه 5 مهر‌ماه سال 1383 ساعت 12:26 ب.ظ http://didareeshgh.persianblog.com

..... کاشکی اینجوری نمیشد....!!!!!!!

رامین یکشنبه 5 مهر‌ماه سال 1383 ساعت 01:19 ب.ظ http://smile.persianblog.com

و من تنها یکبار شکستم... و من دیگر من نیستم...

ما یکشنبه 5 مهر‌ماه سال 1383 ساعت 02:45 ب.ظ http://setaiesh.persianblog.com

عزیز کوچولوی من ... دلم میخواد دستهای هم رو رها نکنید. دلم میخواد پشت هم رو بگیرید تا هیچ چیز نتونه از پا درتون بیاره... مواظب هم باشین و قدر هم رو بدونین... عشق٬ چیزی نیست که لب طاقچه عادت از یاد من و تو برود..... دوستون دارم... براتون آرزوی خوشبختی میکنم.... یا علی

مصطفی یکشنبه 5 مهر‌ماه سال 1383 ساعت 08:29 ب.ظ http://eshghegomshode.persianblog.com/

ســلام ستاره جان خیلی از آپدیتت خوشم آمد حرفای درست و قشنگ و خوبی زدی ... موفق باشی دوست عزیزم درضمن من آپ کردم اگه وقت کردی بیا سمت من خیلی خوشحال می شم.

محمود دوشنبه 6 مهر‌ماه سال 1383 ساعت 11:23 ب.ظ

سلام ستاره جان ...خیلی خوشحالم که دوباره آپ کردی . متن خیلی قشنگی نوشتی و میخوام مثه قبلی ها بدزدمش . البته به جاش ۲ چیز بهت میدم . ۱- یه متن مشابه و ۲- یه اسم وبلاگ قشنگ که مال خودته ..
اول ۱- درجزیره ای زیبا تمام حواس زندگی می کردند : شادی ، غم ، غرور ، عشق ، زمان و... روزی خبررسید که به زودی جزیره به زیرآب خواهدرفت . همه ساکنین جزیره قایقهایشان را آماده کرده و جزیره را ترک نمودند.
اماعشق می خواست تا آخرین لحظه بماند چون او عاشق جزیره بود . وقتی جزیره به زیر آب فرو می رفت عشق ازثروت که با قایقی باشکوه جزیره راترک می کرد کمک خواست و به اوگفت : آیا می توانم با تو همسفر شوم؟ ثروت گفت : نه من مقدار زیادی طلاونقره در قایق دارم و دیگر جایی برای تو وجود ندارد . پس عشق ازغرور که بایک کرجی زیبا جزیره راترک می کرد کمک خواست . غرور گفت : نه نمی توانم توراباخود ببرم چون تمام بدنت خیس و کثیف شده و قایق زیبای مرا کثیف خواهی کرد. غم درنزدیکی عشق بود . پس عشق به او گفت:اجازه بده تامن با تو بیایم . غم باصدای حزن آلود گفت : آه عشق من خیلی ناراحتم واحتیاج به تنهائی دارم . عشق این بار سراغ شادی رفت و او را صدا زد اما او آنقدر غرق شادی و هیجان بودکه حتی صدای عشق راهم نشنید . آب هرلحظه بالا و بالاتر می آمد و عشق دیگر ناامید شده بود که ...
ناگهان صدایی سالخورده گفت : بیا عشق من تو را خواهم برد . عشق آنقدرخوشحال شده بود که حتی فراموش کرد نام پیرمرد را بپرسد و سریع خود را داخل قایق انداخت وجزیره را ترک کرد . وقتی به خشکی رسیدند پیرمرد به راه خود رفت و عشق تازه متوجه شد کسی که جانش رانجات داده بود چقدر برگردنش حق دارد . عشق نزد علم که مشغول حل مساله ای روی شنهای ساحل بود رفت و از اوپرسید : آن پیرمرد که بود ؟ علم پاسخ داد : زمان . عشق با تعجب گفت زمان ؟! اما چرا او به من کمک کرد ؟ علم لبخندی خردمندانه زد و گفت : زیرا تنها زمان قادر به درک عظمت عشق است.

و اما ۲- من یه اسم برا وبلاگت درست کردم امیدوارم خوشت بیاد و اون اینه : http://www.alonegirl.co.sr
دیگه از این به بعد از این اسم استفاده کن ..

پس یه چیز بردم ، به جاش دو چیز گذاشتم . ولی به نظر خودم بیزنس خوبی بود .



محمود دوشنبه 6 مهر‌ماه سال 1383 ساعت 11:41 ب.ظ http://www.alonegirl.co.sr

ببخشید یادم رفت ، این دو تا متعلق به آبجی ستاره ام هستند .
۱- http://www.alone.co.sr
۲- http://www.alonegirl.co.sr

محمود یکشنبه 19 مهر‌ماه سال 1383 ساعت 11:28 ب.ظ

سلام آبجی جونم . خوب هستید ؟ کم کم میایید دیگه ؟؟؟
عواقب پولداریه دیگه .
همیشه بهاری باشی .

دختر مهربون چهارشنبه 22 مهر‌ماه سال 1383 ساعت 05:24 ب.ظ http://n-k-1351.persianblog.com

گلی از شاخه اگـر می چینیم///
برگ برگش نکنیم///
و به بادش ندهیم///
لااقل لای کتاب دلمان بگذاریم///
و شبی چند از آن را///
بخوانیم و ببوییم و معطر بشوییم///
شـاید از باغچه کوچک اندیشه مان گل روید///

تجارت اینترنتی شنبه 25 مهر‌ماه سال 1383 ساعت 10:56 ق.ظ http://avalekhat.persianblog.com

سلام . من هم موافقم که عاشقی دروغ هست . به من هم سر بزن هم عقیده .

مسافره غم پنج‌شنبه 14 آبان‌ماه سال 1383 ساعت 04:47 ب.ظ http://tanhataraz-sokot.persianblog.com

a3mooniii bashii

من گذشته من جمعه 22 آبان‌ماه سال 1383 ساعت 03:03 ب.ظ http://mangozashteman.persianblog.com

سلام ستاره جان شرمنده که خیلی وقته بهت سر نزدم خودت سرکارمیری میدونی که هرروز مششغله کاری زیاد ترمیشه من همیشه بیادت هستم بودم اگر هرروزمبیانم اینجا لذت میبرم ولی انشده موفقباشی

سهیل شنبه 30 آبان‌ماه سال 1383 ساعت 02:26 ب.ظ http://loveyou.blogsky.com

سلام خوبی متن قشنگی بود عکس قشنگی هم برای آپدیت گذاشتی . ولی چرا باز آپدیت نمی کنی متن های آپدیت هات خیلی قشنگه بازم ادامه بده

ابوالفضل سه‌شنبه 3 آذر‌ماه سال 1383 ساعت 06:31 ق.ظ http://mangozsahteman.persianblog.com

سلام ستاره جان خوبی ببخش چند وقتیه بهت سر نزدم کامپوترم خراب بود نشد بیام ستاره جان ۱۷ اذر سالگرد وبلاگمه روزی که تو اسم وبلاگموساختی عززی میخواستم ازت اجازه بگیرم ناراحت نمیشی اسمتو ببنویسم میخواهم بنویسم اسم وبلاگ را ستاره گفتن ععاشقی دروغه یکم بهتر خواهم وشت از تظر تو نشکلی نداره ؟ قربان تو

س دوشنبه 23 آذر‌ماه سال 1383 ساعت 11:28 ق.ظ

جالب بود...واقعا...مواظب خودت باش...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد