دوستم داشته باش ، دوستم داشته باش
بادها دلتنگند ، دستها بیهوده ، چشمها بی رنگند
دوستم داشته باش
شاخه ها می لرزند ، برگها می سوزند ، یادها می گندند
باز شو تا پرواز ، سبز باش از آواز ، آشتی کن با رنگ ، عشق بازی با ساز
دوستم داشته باش
سیبها خشکیده ، یاسها پوسیده ، شیر هم ترسیده
دوستم داشته باش
عطرها در راهند ، دوستت دارم ها ، آه چه کوتاهند
دوستت خواهم داشت ، بیشتر از باران ، گرمتر از لبخند، داغ چون تابستان
دوستت خواهم داشت
شادتر خواهم شد ، ناب تر ، روشن تر ، بارور خواهم شد
دوستم داشته باش
برگ را باور کن ، آفتابی تر شو ، باغ را از بر کن
دوستم داشته باش
عطرها در راهند ، دوستت دارم ها ، آه چه کوتاهند
خواب دیدم در خواب آب آبی تر بود، نور پر سوز نبود، زخم شرم آور بود
خواب دیدم در تو، رود از تب می سوخت، نور گجسو می بافت، باغچه گل می دوخت
دوستم داشته باش
عطرها در راهند ، دوستت دارم ها ، آه چه کوتاهند
سلام عزیزم، خوبی؟ چع عجب بالاخره نوشتی، خیلی قشنگ بود.... سبز باشی
سلام ......خوبید .......خبریه که دیگه به ما سر نمی زنی.......به همین زودی از من خسته شدی................پایدار باشید
سلام
خیلی وقت بود اینجا سر نزده بودم.
خیلی قشنگ بود فقط اینو خودت گفتی یا ماله کسیه؟!!!
موفق باشی
سلام ستاره جان نوشته خیلی خیلی قشنگی بود من که خیلی لذت بردم بازم میام تانوشته های قشنگتو بخونم...
چه عجب که باز نوشتی....
میشه بگم اینو از کجا ژژاوردی؟؟چون من یه کارت پستال خریدم که همین شعر توش بود......ولی خیلی قشنگه..