هزار بار آسمان را قسم دادم که دیگر به چشمان گریان من نگاه نکند.

من از حقیقت بی پایان از تصویری بی نشان،از عشق یک آهو می ترسم من از روزگار سنگدل از بایدها و نبایدها می ترسم،می ترسم از آغاز هر سرنوشت و از طلوع هر زیبایی.من از روح سرگردان زندگی،از گریزان بودن یاران می ترسم،از صدای پای رهگذران می ترسم.از آنچه هستیم و هست می ترسم از جاده بی انتهایی که عاقبت مرا آواره خود خواهد ساخت می ترسم.از لحظه ها و ساعتهایی که مرا نیز همانند خودشان بی عاطفه کرد .می ترسم از خود فراموشی دلهای پاک. می ترسم از آشنایی با تو که آغاز سرنوشتم را بدست گرفت.می ترسم از شبهایی که فقط با نفسهای گرم تو زنده بود.می ترسم از سکوت تو،سکوتی که مرد غریبه را هم به تنفس وا می داشت می ترسم،نمی دانم آیا لحظه ای فرا می رسد که تو مرا فریاد کنی،فریادی که تن یخ بسته ام را قطره قطره آب کند.............
نظرات 25 + ارسال نظر
نازنین پنج‌شنبه 17 مهر‌ماه سال 1382 ساعت 05:29 ب.ظ http://nazanin2002uk.persianblog.com

سلام.مرسی بهم سر زدی و من با اسم بلاگت خیلی موافقم درسته که بلاگ خودم همه اش راجب عشق و عاشقیه ولی به عشق اعتقاد ندارم...

پارسا --- پرومته پنج‌شنبه 17 مهر‌ماه سال 1382 ساعت 06:00 ب.ظ http://prometeous.persianblog.com

آمده ام برای اندکی هوایی تازه...مهر افزون..خوش زی..

ایمان پنج‌شنبه 17 مهر‌ماه سال 1382 ساعت 10:33 ب.ظ http://imanonlin.blogsky.com

سلام . نبینم گریه کنم خانومی . برات آرزوی خوشبختی دارم . منو عروسی دعوت کن .

روانی جمعه 18 مهر‌ماه سال 1382 ساعت 09:14 ق.ظ http://fluency.wxs.org

سلام ! به منم لینک میدی ؟!

شقایق جمعه 18 مهر‌ماه سال 1382 ساعت 09:55 ب.ظ http://shaghaa67.persianblog.com

من از پایان میترسیدم و آغاز کردم...

بابک جمعه 18 مهر‌ماه سال 1382 ساعت 10:09 ب.ظ http://didareeshgh.persianblog.com

سلام عزیزم...خوبی ستاره جان؟ خیلی قشنگ بود.... ترس یک میانه زندگی هست..که روبرو شدن با آن زندگی را از سکوت نجات می‌دهد.... مبارزه کن با سکوت... فریاد همیشه انسان را محکم می‌کند....سبز باشی

بوتیمار سه‌شنبه 22 مهر‌ماه سال 1382 ساعت 04:51 ق.ظ http://botimar.persianblog.com

سلام دوست خوب من* چطوری عزیز؟* خوشکل میگذره* عالی بود مثل همیشه* منم یه شعر دارم برات بازم مثل همیشه:رفته ای از تو فقط یک یادگاری مانده است / ازتو یک لبخند ، با من بیقراری مانده است /
رفتی و بی حضور تو یاد تو کمرنگ شد / بعدتو بامن فقط چشم انتظاری مانده است/
چون نسیم از یادگار آبی آب آمدی / ساعتی نشسته رفتی ، غباری مانده است /
از هجوم لحظه های بی تو در این روزها / شاخه های ترد و تنهای بهاری مانده است …/
پایدار باشید

ابوالفضل سه‌شنبه 22 مهر‌ماه سال 1382 ساعت 07:11 ب.ظ

سلام فقط در یک کلمه بگویم فقط انسان باید از خدا بترسد نه از هیچ چیز دیگر با امید بخدا تمام گرههای محکم براحتی باز میشوند اگر از ته ته قلب خدا را فریاد زنی
اگر خود را بخدا بسپارید مطمئننا رستگار خواهید شد ودیگر این حرفها را نخواهید زددرست است بعضی از این عشقها دروغ است

ستاره چهارشنبه 23 مهر‌ماه سال 1382 ساعت 07:40 ب.ظ http://7setare.persianblog.com

تو مثل خواب و رؤیا پا مى ذارى رو شبهام... گریه دیگه تمومه تو خنده اى رو لبهام... باز مى گیرم تو دستام دستاى بى ریا تو... حس مى کنم تو گوشم صداى آشناتو... اشاره کن گل من که باز سحر تو راهه... فصل من و تو اینجا پشت شب سیاهه... تو یار من مى مونى دوست دارم همیشه... عشق تو از دل من هرگز جدا نمى شه... تو از کتابا مى یاى از ته دنیا مى یاى... چشم انتظار مى مونم تا باز تو از راه بیاى... نجابت نگاتو به عالمى نمى دم... ببین که از تو چشمات به آسمون رسیدم... بیا بیا که بى تو صداى من مى گیره... نذار پرنده ى عشق کنج قفس بمیره... سبد سبد ترانه تو راه تو مى ریزم... خودت که خوب مى دونى دیوونتم عزیزم... نجابت نگاتو به عالمى نمى دم... ببین که از تو چشمات به آسمون رسیدم... بیا بیا که بى تو صداى من مى گیره... نذار پرنده ى عشق کنج قفس بمیره

آرزایس پنج‌شنبه 24 مهر‌ماه سال 1382 ساعت 02:35 ب.ظ http://arzais.blogsky.com

ترس هم زندگی رو زیبا میکنه ٬ هم به پای اندیشه ی انسانی بند میزنه ....... ترس هم نجات دهنده ی عشقه ٬ هم آزاردهنده ی معشوق ........ ترس هم آبادکننده ی آیندست هم ویران کننده ی حال ...... ترس را نمیتوان صفتی قایل شد .....

امید وارم ترس تو هم نیکو صفت باشه ....

آرش جمعه 25 مهر‌ماه سال 1382 ساعت 01:15 ق.ظ http://Arashk.blogsky.com/

سلام..........وای چه وبلگ خوشکلی داری...به منم سر بزن..نظرت در مورد لینک چیه؟؟؟؟

ستاره جمعه 25 مهر‌ماه سال 1382 ساعت 04:44 ب.ظ http://7setare.persianblog.com

با اجازتون لینک وبلاگتون رو تو وبلاگم گذاشتم... ... بیا... بیا باز هم مثل همیشه دستامو بگیر و منو پابه پاى خودت ببر تا لب ساحل... تا توى دریا... بیا و دستامو بگیر و منو ببر تو دریا و بعد دستمو ول کن و وقتى دارم غرق مى شم ببین که چه جورى دست و پا مى زنم و صدات مى کنم و التماست مى کنم تا کمکم کنى... بیا و ببین که ماهها و سالهاست دارم همونجورى دست و پا مى زنم و صدات مى کنم و تو اما نمى دونم چت شده... روتو برگردوندى و گوشاتو گرفتى و نمى خواى که باور کنى یکى اونور تر,... توى یه دریاى بزرگ داره غرق مى شه و دست و پا مى زنه و حضورت رو , وجودت رو و بودنت رو تمنا مى کنه... بیا... بیا اینجا و پاتو بذار رو قلبم و ببین که شکسته و نمى شه ازش عبور کرد... بیا... بیا و دستهامو تو دستاى گرمت بگیر و ببین که مثل قطب شمال یخ زده... ستاره...

باران جمعه 25 مهر‌ماه سال 1382 ساعت 10:54 ب.ظ http://baransorkh.persianblog.com

سلام وبلاگ قشنگی داری . شاد باشی . ترس برادر مرگه .

محمد شنبه 26 مهر‌ماه سال 1382 ساعت 04:53 ب.ظ http://www.ekbatantown.persianblog.com

سلام من هم عاشقی رو دورغ میدونم چون عاشق واقعی ............... به من سر بزنی خوشحالم میکنی فعلان بای بای

بوتيمار پنج‌شنبه 1 آبان‌ماه سال 1382 ساعت 03:44 ق.ظ http://botimar.persianblog.com

سلام * خوبی عزيز* چند باره که ميام بهت سر می زنم * هر بار با ديدن اين نوشته دلم ميگيره* کاری از دستم بر نمياد جز اينکه تو رو به شعر مهمون کنم* يك نگه مي خواستم من از شما ، چيزي نه بيش / يك تبسم ، يك كلام اشنا ، چيزي نه بيش
يك سلام و هان چطوري ، يك خداحافظ رفيق / مهركي بي خرج و مثقالي صفا ، چيزي نه بيش
يك در نيمه گشوده ، سايه اي در انتظار / وهم يك ديدار دريك ردّپا ، چزي نه بيش
سوز را رنجير بگشودن ، رها كردن به خويش / يك بيابان گلايه با خدا ، چيزي نه بيش *بازم ميگم بخشيد* اگه کاری از دست اين حقير بر مياد بفرماييد * با اينکه می دونم بر نمياد و تازه شما هم .........* پايدار باشيد

ستاره پنج‌شنبه 1 آبان‌ماه سال 1382 ساعت 05:25 ب.ظ http://7setare.persianblog.com

خسته ام از تاب بی تابی نمی آیی چرا ؟ ... روز و شب در فکر و بی خوابی نمی آیی چرا ؟... گشته ام در شهر آواره گرفتار خیال ... بی تو در شبهای مهتابی نمی آیی چرا ؟ ... هر چه با دل گفتم از هجران تو باور نکرد... گوییا باور نمی دارد که نایابی نمی آیی چرا ؟ ... دشت قلبم از فراقت خشک شد بی آب شد ... باغ وگلشن شدکویرازفرط بی آبی نمی آیی چرا ؟... مرد بعد از رفتنت برنا دل بیچاره ام ... بحر جانم گشته مردابی نمیآیی چرا ؟... رفتی و رفتند با تو از دل و دنیای من... شادی و لبخند شادابی نمیآیی چرا ؟

ایمان شنبه 3 آبان‌ماه سال 1382 ساعت 02:01 ب.ظ http://imanonlin.blogsky.com

سلام . مبارک باشه

یک خواننده شنبه 3 آبان‌ماه سال 1382 ساعت 08:31 ب.ظ

سلام. وبلاگ زیبایی دارید عشق اگه دقت بشه دروغ نیست
مثلا همین عشقهای کامپیوتری همش دروغه
ولی عشق بخدا هیچ وقت دروغ نیست

مریم یکشنبه 4 آبان‌ماه سال 1382 ساعت 03:38 ق.ظ http://jelveyedeldaar.blogsky.com

سلام . اینجا خیلی قشنگه!
عشق خیلی خوبه ! دروغ نیست!
ولی هر محبتی رو نمیشه عشق معنا کرد .....
هر گرمایی گرمای عشق نیست

کشک۳ یکشنبه 4 آبان‌ماه سال 1382 ساعت 09:16 ب.ظ http://3kashk.blogsky.com

سلام..خوبی؟
این متن چه قدر قشنگه..!
اما به نظر منم عشق دروغ نیست..!بعضیا بد نامش کردن..
خوش باشی..

ابوالفضل یکشنبه 4 آبان‌ماه سال 1382 ساعت 11:05 ب.ظ

سلام. تا وقتی کسی کینه را در دلش جای بده نتنها عشق بلکه زندگی کردن هم براش دروغه و هرکس کینه را از خودش دور کنه دیگه هیچ چیزی براش دروغ نیست

ابوالفضل یکشنبه 4 آبان‌ماه سال 1382 ساعت 11:06 ب.ظ

کینه بد چیزیه

مرتضی دوشنبه 5 آبان‌ماه سال 1382 ساعت 07:07 ب.ظ http://blue-star.persianblog.com

سلام. خیلی وقته نتونستم به بلاگتون سر بزنم. شرمندم . سرم خیلی شلوغ بوده. اما خیلی بلاگت با حاله هر چند نوشته هاتو از یه لحاظهایی ....

احسان سه‌شنبه 6 آبان‌ماه سال 1382 ساعت 09:58 ق.ظ http://aazaad.blogspot.com

وااااای . این جا رو ببین خدا جون !! ...چه قدر ماه شده !! خیلی خوشگله ستاره جونـــــــــــــــــــــی !! ... کاشکی آپدیت هم می کردیا !!

بوتیمار سه‌شنبه 6 آبان‌ماه سال 1382 ساعت 02:19 ب.ظ http://botimar.persianblog.com

سلام نازنین *‌خوبی عزیز۸‌بابا قالب عو ضکردی مطلب جدید نزدی* خبریه* فرا رسیدن ماه مبارک رمضان رو به شما تبریک میگم* دعا کنید مارو با قلب پاکتون که اجابت میشه* پایدار باشید

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد